جدول جو
جدول جو

معنی غریب نواز - جستجوی لغت در جدول جو

غریب نواز
آنکه مردم غریب و بینوا را بنوازد، غریب پرور، نوازندۀ غریب
تصویری از غریب نواز
تصویر غریب نواز
فرهنگ فارسی عمید
غریب نواز
(بَ)
نوازندۀ مردمان درویش و مسافر و بینوا. (ناظم الاطباء). آنکه غریب رابنوازد. غریب پرور. غریب دوست. غریب پرست:
ادب مگیر و فصاحت مگیر و شعر مگیر
نه من غریبم و شاه جهان غریب نواز.
ابوالحسن آغاجی.
با غریبان رنجدیده بساز
تا فلک خواندت غریب نواز.
نظامی.
گفت با کرد کای غریب نواز
از غریبان بسی کشیدی ناز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
غریب نواز
بی کس نواز، بیگانه نوا آنکه غریبان و مسافران و بینوایان را نوازش کند غریب پرور غریب دوست
فرهنگ لغت هوشیار
غریب نواز
غریب پرور، غریب دوست، مهمان نواز
متضاد: غریب آشنا، غریب گداز
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غریب وار
تصویر غریب وار
غریب مانند مانند غریبان
فرهنگ فارسی عمید
(غَ نَ)
نوازش از مردمان درویش و بینوا. (ناظم الاطباء). عمل غریب نواز. ملاطفت و مهربانی در حق غریب و بینوا و درویش. غریب پروری. غریب دوستی. غریب پرستی: علی الخصوص در این عصر که تیمار بیماران و غریب نوازی و غمخوارگی همگنان به علاقۀ حسن مرحمت، لطف و شفقت و... منوط و مربوط است. (ترجمه محاسن اصفهان ص 23)
لغت نامه دهخدا
(غَ خوا / خا)
اطاق یا خانه های ممحض برای کرایه دادن به غربا در شب
لغت نامه دهخدا
(غَ)
مانند شخص غریب. ترکیبی است از غریب + وار (مزید مؤخر شباهت)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غریب نوازی
تصویر غریب نوازی
عمل غریب نواز غریب پروری غریب دوستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریب خواب
تصویر غریب خواب
اطاق یا خانه ای که برای کرایه دادن بغریبان در شب اختصاص دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریب وار
تصویر غریب وار
بیگانه وار مانند غریبان بطرز غریبان
فرهنگ لغت هوشیار